دانشجوی بسیجی

سعی می کنم بسیجی باشم.

۵ مطلب با موضوع «نوشته های من :: نوشته های شبه ادبی من» ثبت شده است

عشق حقیقی خدا....

دل پاک
سلام ... می خوام یه حرف به اونایی که میگن دلت پاک باشه بگم...

مگر میشه کسی رو دوست داشت ولی به حرفاش گوش نکرد....

آدمی که خدا را واقعا از اعماق وجودش دوست دارد... نگاهش به خداست همه کار می کنه که خدا بیشتر دوستش داشته باشه... از تعریف دوستاش می گذره و تنهایی و سرزنش را تحمل میکنه که اون بالایی راضی باشه ...

حاضره بهش بگن زشت بهش بگن امل ... بهش هر چی بگن تا خدا را داشته باشه...

نگاهش به خداست سعی می کنه هر چه بیشتر خدایی بشه تا خدا بیشتر دوستش داشته باشه....

راستش ... خدا خیلی مهربونه خیلی همراه خوبیه... بهترین تکیه گاهه... کسی که بدونه چقدر خدا خوبه ... برای هیچ چیز و هیج کسی سعی نمی کنه از دستور خدا سرپیچی کنه ... وقتی یکی عاشق خداست وقتی یکی واقعا یکی رو دوست داره .... دیگه نمیگه من چی دوست دارم .. میگه او چی دوست داره...

خب به نظر شما همچین کسی چیزی رو که خدا تو قرآنش تو احادیث ائمه اش روش تاکید شده حجابشو نادیده میگره...

آیا کسی که میدونه خدا دوست داره همه بنده هاش رستگار بشن کاری می کنه که بنده های خدا از خدا دور بشن... یا سعی می کنه بنده های خدا را به خدا نزدیک کنه ... پس مگر میشه حتی اگر احتمال بده کاری داره میکنه که باعث دور شدن دیگران از خدا میشه را انجام بده...

دیگه نمی تونه بی تفاوت بگه اونا چشماشون رو درویش کنن بلکه میگه نکنه من کاری کنم که بخاطر من یک جوون که دلش نرم هست نسبت به خدا مبادا ... مبادا یه لحظه دلش بلرزه و از خدا دور بشه....

کسی که خدا را دارد حالشم خیلی خوبه حتی تو شرایط سخت آرامشش را ازدست نمیده اگرم ازدست بده در کوتاه ترین زمان ممکن اونو دوباره بدست میاره.

پس بیاین تا ماه رمضون تموم نشده لااقل عاشق حقیقی خدا بشیم.... تابحال شده خسته بشی از هر چی غیر خداست.... تابحال شده خسته بشی از عدم آزامش ... از نداشتن همراه.... این راه را امنحان کن

یک راهی که امتحان شده هم هست... هم برای یک خانم هم برای یک آقا اینست که چله ی ترک گناه بگیریم و بگیم خدا جونم بخاطر رضای تو این گناه را هرچقدر هم که سخت است ترک می کنم ....و در این چله با نماز تجدید عهد می کنم با تو که با کمک نماز ترک هر گناهی ان شاء الله ممکنست... بعد این چله که تماز ترک نشد و گناه را ترک کردی ببین خدا با دلت چی کار میکنه... یادتم نره ... صدبار اگر توبه شکستی باز آی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سادات بانو

فقط خدا...

بنازم خدا رو ...
اینقدر تو طول سال فراموشش کردبم ...
اینقدر رفتارایی نشون دادبم که ناراحتش کردبم...
ولی خدای بزرگوارمون همه جوره باهامون راه اومد ... تلنگر های زیاد که برگردیم و آدم بشیم ولی ...دریغ....
بعد اینهمه بی معرفتی ، سهل انگاری و غفلت بازم ما رو دعوت کرده بیایم مهمونیش....
آخه خدا بنده ها شو خیلی دوس داره....
عمق این علاقه رو وقتی میشه دید که  بعد کلی غفلت بازم خدا نگات می کنه تلنگر میزنه بهت که برگردی ...
که خدایی بشی .... فقط تو باشی و اون ...
آدم میره تو عمق این محبت می پوکه از بدی خودش از بی توجهی خودش...
چرا یادم مون میره بعضی وقتا همچین موجود نازنینی رو نمی دونم...
چی میشه فقط میشبم منیت ...
فقط میشبم خود خواهی و خود بینی....
چی میشه عزیزی مثل خدا رو یادمون میره...
آخه این ارباب چقدر می تونه خوب باشه که بازم هر کار می کنی ازت نا امید نمیشه ...
چقدر مهربونی می خواد...
خدایا شرمنده ام بخدا دستمونو بگیر... به دادمون برس ...
مبدا لحظه ای ما را به حال خودمون بگذاری ...
خدایا ببخشید که بجای اینکه به تو و خوبیات توجه کنیم به "من" توجه کردیم...
درحالی که اونایی که تو دوسشون داری تهی از هر منیتی هستند... و پر از یاد تو هستند....
برای چی میدوییم مگه تو همه چیز نیستی؟! ...
چرا می خوایم از دیگران کمک بخواهیم....
رومون سیاه ... میشه ما رو ببخشی ....
ببخشید ... خدایا که امام زمانمون تنهاست.... ببخشید که یک عمل خالصم نداریم که چشممون به جمال آقا روشن بشه...
بببخشید که اگر کاری هم برای  رضایتت می کنیم ... یک جور برخورد می کنم که انگار تو بهش نیاز داشتی ...
خودت کمک کن به این بنده های ظعیفت آخه ما جز تو کی رو داریم که به دادمون برسه ... از خودمون به تو پناه میبریم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: این متن از زبان چون منی سرشکسته است....برای شما بنده های خالص خدا نیست...
التماس دعا...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سادات بانو

دیدگاه....

اگر در اون زمان بودیم با یزید بودیم یا امام حسین ع ؟

این سوالی هست که خیلی از ما بهش فکر کردیم.....من میگم یه راهی هست که بفهمید.

باید پرسید دیدگاه ما چطوریه. دیدگاه که دنیایی باشه بودن با امام حسین ع یعنی مرگ حتمی یعنی مردن و اسارت خانواده ولی اگر با یزید باشیم ینی پول ینی سرمایه ینی خوشبختی....ینی عمارت ری.

ولی اگه دیدگاه خدایی باشه بودن با امام حسین ینی عشق ینی مردن تو راه ارباب جز فدا شدن نشاید. ینی ره صد ساله رو یه شبه رفتن ینی بهشت و با یزید بودن ینی آتش ینی ظلم. ینی بر روی ارباب شمشیر کشیدن ینی.....

این دیدگاه  بود که حر را حر کرد و عمر را عمر.

دیدگاه ما  چطوری است؟

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سادات بانو
درخواست

درخواست

آمریکا....

آمریکا چند تا گزینه داره....

گزینه نظامی...

اون اگر از موشک های ما نمی ترسید تا حالا صد بار بهمون حمله کرده بود.

تهاجم فرهنگی...

نتیجه شاید بده اونم حداقل ده یازده سال آینده....

بهترین راه و گزینه آمریکا تحریمه به نظر شما اونی که هدفش نابودی ایرانه.

تنها وسیله ای که داره رو به این راحتی تقدیم ایران میکنه....

می دونید ایران از ژنو تا لوزان در مورد سانتریفیوژ ها عقب نشینی داشته.(طبق گفته ی آقای صالحی)

می دونید هیچ کدام ار تحریم های آمریکا به نام تحریم هسته ای ثبت نشده و در توافق نامه تحریم های هسته از حالت اجرایی خارج میشه.

می دانید رهبر فرموده اند که توافق باید یک مرحله ای باشد ولی....

آیا می دانید یک ماه از وقت مذاکرات گذشته و هنوز فکت شیتی توسط ایران منتشر نشده در حالیکه رهبری دستور این کار را داده بودند.

آیا حق ما نیست بدانیم چه در لوزان رخ داده.

آیا نباید ما از دولت مردانمان این را مطالبه نماییم؟

بیایید همه باهم این را از آنها بخواهیم.

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سادات بانو

بسیجی!

بسیج...راستش خودش مفهوم زیباییست.
اگر عده معدودی به نام "بسیجی" بد رفتاری می کنند بی معرفتیست که بگوییم همه بسیجی ها اینگونه اند.
بسیجی مفهومی فراتر دارد.
اگر دیدید ما از بسیجی بودن افتخار می کنیم چون بسیجی واقعی بسیج را معنا می کند.
بسیجی یعنی جوونای بی ادعا و خستگی ناپذیری که از جونشون برای خاک و ناموسشون مایه گذاشتند.
بسیجی بودن یعنی جایی که شجاع ترین مردان می ترسند . نترسیدن.
بسیجی یعنی عشق مطلق به خدا.
بسیجی یعنی عمل.
ما بسیجیا افتخار می کنیم بسیجی هستیم عین عزیزمون آقامون سید علی خامنه ای.
بسیجی یعنی دوستی ...یعنی محبت بی چشم داشت...
یعنی فقط برای خدا.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سادات بانو